جدول جو
جدول جو

معنی زیت حار - جستجوی لغت در جدول جو

زیت حار
(زَ / زِ تِ حارر)
زیت بزرالکتان. (دزی ج 1 ص 616). رجوع به زیت بزرالکتان شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زشت کار
تصویر زشت کار
بدکار، بدکردار
فرهنگ فارسی عمید
(زَ تُلْ حارر)
رجوع به زیت بزرالکتان شود
لغت نامه دهخدا
(زَ / زِ)
ثفل زیتونی که روغن آنرا کشیده باشندو بعربی حکر الزیت خوانند. (برهان) (آنندراج). عکرالزیت و ثفل زیتونی که روغن آنرا گرفته باشند. (ناظم الاطباء). فارسی درد روغن... (از دزی ج 1 ص 617). ثفل روغن زیتون است که آن رادر ظرف مس بحد غلظت بجوشانند و بعد از آن بیفشارند. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به اختیارات بدیعی شود
لغت نامه دهخدا
پارسی است و به تفاله زیت (زیتون) گفته می شود که در تازی عکرالزبت است
فرهنگ لغت هوشیار
قله ای به ارتفاع، ۱۸۰ متر در کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
لباس های کهنه
فرهنگ گویش مازندرانی
درخت توت
فرهنگ گویش مازندرانی